خوش آمدید

اتفاقات اجتماعی

خوش آمدید

اتفاقات اجتماعی

اداره گاز

درسال هفتاد شش قبض گازی رابرای منزل مسکونی من آوردند در آخر فصل پائیز بود مبلغ هفت هزار وپانصد تومان نوشته شده بود بعداز پرداخت مااول زمستان شد قبضی آوردند که مبلغ آن هشتاد وششهزار تومان نوشته شده بود من برای رفع اشتباه به اداره مشترکین اداره گاز مراجعه کردم دیدم حدود صد نفر در این اداره جمع هستند وتاحدودی باعصبانیت صحبت میکردند من در صف مربوته ایستادم ومنتطر نوبت شدم بعداز ساعتی به جلو گیشه رسیدم که پشت میز نشسته ویک دستگاه کامپیوتر که این روزها مد شده وهمجاهست روی میز گذاشته شده بود ویک خانم مشکی از اهالی شهرستانهای جیرفت ویا بم ویا از اهالی روستاهای آنجا مقداری هم زشت وبد اخلاق که بقول دوست من باصد من عسل هم نمیشد اوراخورد وباسگرمه های درهم نشته گفتم سلام اولا" جواب مراکه نداد مثل اینکه  مقصر من بودم گفت چیه گفتم که قبض گاز منزل من اشتباه . گفت نه خیر زیاد مصرف کردید.گفتم خانم این قبض پرداخت شده ماه قبل که آخر پائیز بود اینقدر هست حالا این قدر شده بدون توجه بقض گفت حتما" چند واحد هستید .گفتم نه خانم منزل من یک واحد هست ودویست پنجاه متر بیشتر ریر بنای ندارد .گفت خوب پس زیادی مصرف کرده اید گفتم خانم این آب که نیست من باغچه آب بدهم یاماشین بشورم که زیاد بشود در پائیز من شوفاژ راروشن کرده ام انقدر شده اول ماه زمستان یعتی ماه بعدش اینقدر نگاهی بمن کرد گفت قبض را نپردازید ماه بعداصلاح میشود. 

به اطمینان حرف ایشان آمدم خانه ماه بعدقبض گاز را که اوردن شده بود صد بیست هزار تومان دوباره مجبور شدم باداره گاز امور مشترکین بروم بعداز مجادله زیا د همان خانم قبض از من گرفت گفت اصلاح میکنم وقبض سوم بعداز اصلاح مبلغ آن شده بود پنجاه وهفت هزار تومان اماباز امسال قبض آخر پائیز شده بود شش هزار صد تومان قبض اول زمستان یکدفعه هفتاد یکهزار تومان شد 

به اداره مشترکین رفتم باز عین سال گذشته ذرقبض بعد اصلاح میشود که نشد بعد قبض بعدی رسید که مبلغ آن یکصدوهشتاد وپنج هزارتومان نوشته شده بود باز به اداره مشترکین مراجعهکردم باز قبض را ازمن گرفتند البته با محاکمه وسئولات زیاد که چندواحد ساختمان دارید گفتم خانم شما توقع دارید که من کارمند باز نشسته قدیم باحقوق ماهی چهار صد تومان چند واحد مسکونی داشته باشم خلاصه دردسرتان ندهم قبض را از من گرفتند برای اصلاح داخل یک کارتن مقوائی که پر از این قبضها بود انداختندباز من بخانه برگشتم قبض وفکر میکردم ایندفعه دیگر درست میشوداما قبض سوم رسیدوقتیکه ملا حطه کردم دیدم این دفع سیصد وده هزار تومان قبض صاذر شده باز برای نوبت چهارم به اراره مشترکین گاز مراجعه کردم وباز باهمان خانم که این دفعه خیلی باعصبانیت بمن پرخاش کر د که خوب زیاد مصرف نکنید که جریمه بشماتعلق گرفته پرسیدم چرا گفت شما چهارماه است که قبضهارا نپرداخته ایدراستی یادم رفت بگم که روقبض دومرتبه بامهر مخصوص اخطار قطع بمن داده بودند که این برای من خیلی گران آمد ومن بشدت عصبانی شدم   باعصبانیت دادکشیدم سر خانمه که چهار مرتبه برای این قبض من آمدم ایجا حالاشماایجوری میگوئی وقتیکه من خیلی عصبانی دید گفت بمن مربوط نیست گفتم پس شما چکاره هستی اگر مربوط نیست از پشت این میز برو بیرون تایک آدم بنشیند که احساس مسئولیت میکند بنشیند حقیقت از من ترسید گفت برو یک برگ فتوکپی بگیر وبروساختمان کناری طبقه دوم پیش اقای ......مسئول این کارند منهم فتوکپی که میبایست از مغازه ایکه حدودا" پانصد متر تاایجا فاصله داشت گرفتم ورفتم طبق دوم اقای مربوته باکمال خونسردی حرفهای من را گوش کرد وفتوکپی راگرفت ومبلغ از سیصد هزار تومان به یکصد هزار تومان تقلیل پیدا کردالبته نمیدانم سال اینده هم بهمین مشکل بر میخورم یانه درراه برگشت دیدم که این عمل غلط اداره گاز چقدر ضرربه مردم کرمان ودولت میزند که ذیلا" آنهارا ذکر میکنم 

اولا"- شاید افرادی که به اداره گاز برای این کار مراجعه داشتندشایددر این چند روز شاید به چند هزار نفر برسد که این عده یا کارمند بودند یا کاسب بازار(یا بازنشستگان بی نفس مثل من که چهار مرتبه باین اداره رفتم ) این کارمندان واین کسبه اگر مثل من چار مرتبه آمده باشند ببینید چه زیانی بکار دولت بامرخصی کارمندان میخور د وچه ضرر به کسب وکار کسبه وارد میآید .

دوم_ چقدر ضرر مصرف بنزین افرادیکه در این چهار مرتبه باین اداره مراجعه کردندمیباشد

سوم -بامصرف زیاد بنزین صاحب ماشین برای کارهای خودش از بنزین لیتر چهار صد تومان استفاده کند که ضمن ضرروزیان به مردم دولت باید بنزین زیادیاز صرفه جوئی خود بمردم بدهد 

چهارم - سرمایه مملکت برباد فنامیرود چون این بنزین به واردات اضافه میشود.

پنجم-دود وگاز کربن حاصل از سوخت این بنزین چقدر به آلودگی هوا میافزاید .

ششم چه اندازه در طرح طرافیک شهر اثر میگذارد چون بامحاسبه ایکه من کردم در این یکماه که مردم دنبال اصلاح قبض خودبودندشاید روز پانصد ماشین در سطح شهر به حرکت افتاده بودند چون اگر صاحب ماشین اداره ای باشد باید در آنوقت روز ماشین اودر اداره مربوطه پارک باشد وهمینطور کاسب وباز نشسته .

هفتم - چه مبلغ کسانیکه ماشین ندارند باید کرایه تاکسی بدهند مثلا" آنکسی که در خیابان سرباز یا ناصریه یااطراف شهر است .

هشتم -چه مقدار وقت مردم بدون خاصیت باید بهدر برود لازم به گفتن است که این جمعیت اگر بمدت یک ماه به جاده سازی بپردازند میتوانند جاده کرمان بم را اسفالت کامل بنمایند.

ضمنا" لازم به تذکر است از روحیه مردم کرمان که حتی حاظر نیستند با آرامی از جناب آقای استاندار محترم تقاضا رسیدگی باین موضوع را بکنند که از این اداره باز رسی بشود ودرصورتیکه خطائی کرده اند خطاکار مورد باز وخواست قرار بگیرد .

واداره گاز هم باید از کارمندان خود برای این کار باز وخواست کند اگر کارمند بلد نیست آموزش بدهند واگر عمدا" برای ناراضی کردن مردم دست به چنین خطائی زده اند تنبیه واخراج شوند وتنها به مدرک اکتفا نکنند که هرکس گفت من فوق دیپلم یا لیسانس ویا مهندس کامپیوتر هستم این کار به فورا"واگذار نود چون این خرابکاریها ضررمستقیم به آبرو حیصیت این اداره دارد .

باید کارمندان جدید آزمایش بشوند وحتی برای مدتی بصورت آزمایشی کار کنند .

در سال چهل وپنج که من استخدام در بیمه اجتماعی شدم پس از امتحان وآزمایش برای مدت یکسال بصورت آزمایشی کار میکردک یعنی اگر خطائی از من سرزد بدون هیچ گونه رعایت اخراجم کنندوبعداز آن چنج سال بصورت روز مزد که آنهم مثل آزمایش بود فقط حقوق مشخص میشد ودر لیست حقوقی ثبت وحق بیمه از حقوق کسر میشد 

میراث فرهنکی

میراث فرهنگی تنها مالک ملک یامال مردم شدن نیست بلکه قبل از صاحب شدن مقدماتی وموخراتی دارد که باید کاملا" رعایت شود .

اول اینکه این بنا دارای چند سال قدمت است همینطور نیست که اگر کارمندی از میراث از بنایی خوشش آمد فوران اسم آنرا درلیست میراث ثبت وجلو ملک مردم رابگیرند وتوان مالی برای تعمیر آن نداشته باشند وبعداز مدتی بنای مردم نابود شود.

اقلا" اگر دست صاحبش میبود بهتر رسیدگی میکرد چون ملکش بود ودلش بحال ملک جودش میسوخت وآنرا باجان ودل نگهداری میکرد .

دوم   اینکه باید اول بفکر بودجه تعمیرات بنا باشند واگر بودجه تعمیر آنراگرفتند بعد اقدام به خرید آن نماین بقیمت عادلانه اینطور نباشد بخواهند جلوی ملک مردم را مجانا" بگیرند .کهصاحب ملکرا وادار به خراب کردن آن بنا درشب کنند .یادم میآید شخصی تعریف میکرد که زمینی خریداری کردم که برای بچه هایم آپارتمان بسازم دروسطاین زمین فقط سردخشت وگلی بود همینکه خواستم شروع بساخت وساز کنم مامورین میراث از راه رسیدندوانگار که ارث جد وآبادی آ نها هست دست گذاشتند روی وآنرا جزو میراث فرهنگی قلمدادکردند (بگمانم جایش خیلی مرخوب بود )میگفت هرچه دلیل آوردم که این قدیمی نیست آنها قبول نمیکردند البته باتوجه باینکه این شخصخودش هم ارشیتکت بود بالاخره میگفت آجز شدم وحرف من بهیچ عنوان بکله این اقیان نمیرفت ضمنانه میخردند ونه اجازه کار بمن میدادن میگفت باشخص درمیان گذاشتم خنده کرد وگفت روی زمین تو نظردارند حتما" آینده خوبی دارد حالا من یادت میدهم که چکار بکنی .

پرسید در آن زمین آب هست گفتم بله البته فصل زمستان هم بود گفتیک جوب آب بطرف آن باز کن وشیر آب را بشکن وآبرا زیر آن هدایت کن این سر در از خشت گل درست سده میخیسد وفرو میریزد منهم همین کاررا کردم صبح دیدم ساختمان فرو ریخته وقتی که از میراث برای باز دید آمدند

دیگر کار نمیش بکنند واین مسئله تمام شد .

حالا چراباید این کار بشود صاحب ملک را وادار بچنین کاری کرد وحتی اگر این سردر واقعا" جزو اثار پانص سال پیش بود ودارای قدمتی بزرگ بود بااین عمل نابود شد.

یاشهرداری چندسال پیش مخواست خیابان فردوسی را عریض کند روبروی خیابان سپه ساختمانی بود متعلق به شخصی بنام طباطبائی کمتر از پنجاه سال این ساختمان ساخته شده بود میراث جلو آنراگرفت که خانه باستانی است وخیابان رامدتهاناقص نگه داشتند واجازه خراب کردن نمیدادندتابالاخره شهردار ی از قانون نر غلام ژاندارم استفاده کرد وساختمان راخراب کردند.

این مثلی قدیم هست که کیگوین در زمان رضاشاه ژندارمی بود بنام غلام که باین اسم مشهور بود وهمه اورا غلام ژاندارم میگفتند شخص رابجرم قتل دستگیر وبه تهرانروانه کرد در آن زمان این اقای غلام ژاندارم باسختی بسیار اورا به دادکستر تهران تحویل داد وبه شهر یا روستای خو باز گشت اما بعداز چند روز آقای قاتل بروستا برگشت پرسید چکار کردی که تبرعه شدی گفت پول دادم دومرتبه آدم دیگر ی کشت دوباره اورا دستگیر کرد وبه تهران آور د باز بعداز مدتی برگشت وهر مرتبه در حکم تبرعه او این کلمه نوشته شده بود ( بر طبق ماده مثلا" سی وچهار تبرعه شد ) دفعه پنجم که قتلی انجام داد دستهای اورابست وکنار دیوار گذاشت وروی کاغذی نوشت بر طبق نر غلام ژاندار م محکوم به اعدام گردید وبایک گلوله روستارا از شر این جانی خلاص کرد .

سوم میراث ساختمانهی بسیار ی که دارند تبدیل به خرابه میشوند روی دستش است بهترین کاری کهمیتواند بکند اول بودجه ایرا درخواست کند واین ساختمانهارا کامل تعمیر کند وبعد اتمام تعمیرات کل بناهای تاریخی اقدام به مالک شدن ساختمانهای جدید بشود آنهم اول سابقه قدمت آنهارا بررسی وهرکدام که سابقه تاریخی دارند آنهم باقیمت مناسب خرداری کندویابعضی را که صاحب خصوصی ندارند مثل مساجد وآب انبارها وکاروانسراها را مجانا" صاحب شود وپس از تعمیرات بمعرض تماشای عموم قراردهد.

اماآن طورنباشد که مثل آب انبار وکاروانسرا ی حاج آقاعلی در خیابان شریعتی که آنقدر بآن نرسیدند تا دیوارهای جلو خیابان تبدیل به خرابه شده اند وباید دعایش را بجان شهردار وشهردارچیها کر د که بخاطر خیابان نمای جلو خیابان را تعمیر کردند یاهمین طور گنبد جبلیه  . تخت دریاقلی بگ .مسجد جامع و مسجد ملک که سابقه خیلی زیادی دارند ویا مدرسه ابراهیم خان طهیر الدوله ومسجد حاج آقا علی .

واثاری که در شهرستانه مث ارگ بم وغیره هست آ نها راتعمیر کنند وراه انداز ی نمایند یادم میآمد که همیشه باصدای زنگ مدره ابراهیم خان وقت مدرسه رفتن را متوجه میشدم ولی مدتهااست که این ساعت زیبا از صدا افتادهودیگر کسی را بیدار نمیکند یا بفکر رفتن بمغازه ویا اداره و مدرسه نمیاندازد چند وقت پیش باز دیدی ازاین مدرسه داشتم تعدادی طلبه در آن مدرسه مشغول به تحصیل بودند وآنها هم مثل بچه مدرسه ای وقت بیکاری مشغول به فوتبال بازی کردن وبازیهای دیگر بودند واصلا" توجه به درودیوار آن مدرسه نداشتند که شیشهای رنگی آن چه قیمتی دارندوکاشی های آن چه قیمتی وچندنفر از همشهریهای ما مشغول به ساختن آن بوده اند وچه آشخاص خیری پول آن را پرداخت کرده اند تا آن زمان مدرسه برای کرمان بسازند وما بجای حفط ونگهداری از آین آثارسعی در خرابی آن وازبین بردن ارزش زحمات بنا کارگر ومعمار ومهندس وصاحب کار آن زمان راداریم وهمین طور بناهای تاریخی دیگر اگر میراث واقعا" میخواه کاری بکند همین ساختمانهارا حفظ ونگهداری بکند بقیه پیش کش او.

چهارم  تنها کار میراث فرهنگی همانطور که از اسمش معلوم میشود غیر از جلو گرفتن بناهای تاریخی واملاک که درتملک مردم میباشد یک شعل مهم تری هم دار که قدر آن بیشتراز گرفتن ملک مردم میباشد وآ ن آ شناکردن مردم کرمان به گردش گریدراین بناها وتوضیح دادن قدمت بناو 

شرح دادن خصوصیات اخلاقی ورفتاری آن زمان وچطور وبه چه وسیله وکارگرانی براساس چه سبکی ساخته شده ومثلا" ملک شاه سلجوقی که بنای مسجد ملک را درست کرده چه جورپادشاهی بوده عادل یاظالم باچه قدرتی این بنا ساخته شه ظالمانه یابا سیاست رعیت پروری مثلا"مصالح آن از چیست نقشه آن چه جوریست مثل کشورهای پیشرفته راهنما بگذارند همازاین جهت ایجاد کار وشغل کرده اند وهم کسب درآمدی برای میراث میگرده اند. ودر اطراف این بناها پارکهای زیبا بارستورانهای شیک ومدرن و امن که مردم بتونند ایمن از اذیت اراظل واوباش درمحلی دنج ونزدیک به خانه شان بگردش وتفریح بپردازند 

پنجم  بمردم رسم وروش گردش گری رابیاموزند که آنها بفهمند در هیچ جاش شهر اشغال نریزند بخصوص دراین بناها ی تاریخی ودرمجموع فرهنگ ایرانیان رااز زمان قدیم قدیم برای مردم تاکنون تعریف نمایند.و به فرهنگ ایرانیان احترام بگذارند تا مردم وملت ما بدنبال فرهنگ اروپائی وآمریکائی نروند واینقدر مبارزه باکارهای زشت که از اروپا وامریکا به ایران سرایت کرده نداشته باشیم توجه کنید که بی حجابی از زمان رضاشاه درمملکت ما بزور رواج پیداکرد ومردم بعد ازمدتی برایشان قابل قبول شد ودرزمان محمدرضاشاه که راه اروپاوآمریکا باز شد مردم دیگر داوطلبانه ومشتاقانه بطرف بی حجابی رفتند وهیچ کس نبود که عاقلانه ومدبرانه به آنها اشکالات آنرا بفهماند ودیدیم که ضمن اینکه یدحجابی رواج پیداکر اعمال زشت وبد آنهام کم کم رواج پیداکر د که حالا مانمیدانیم مملکت ما قسمتی از اروپا هست یا ایران هست و صرف نظر از بیحجابی تمام آداب ورسوم ماشده فرنگی مثلا بجای اینکه اعیاد خودمان راجشن بگیریم وبه سرور شادی بپردازیم جشن های اروپای وآمریکائی وبطور کلی مسیحیت را بر اعیاد خودمان ترجیح میدهیم ودر مراسم ژانویه وکریس مس شرکت میکنیم .وحتی ارپائیها آنقدر در از بین بردن اثار وفرهنگ مامیکوشند حتی از لباسهای ایرانیها در مد لباس استفاده نمیکنند میبینید از لباس وارایش وحتی رقصهای سیاه پوست های آفریقائی . هندی سرخ پوستی .زردپوستان  استفاده میکنند اما از فرم آرایش ولباس وحتی رقص های ایرانی هیچ گونه استفاده ای نمیشودوفرهنگ مارا بابی اطلائی ما وندانستنهای مااز فرهنگ خودمان خاک کرده ومرتب فرهنک کثافت کاریهای خودشان رابما تلقین میکنندودارند در مملکت ما همجنس بازی مردبامرد وزن بازن وحتی باوسایل غیر طبیعی رواج میدهند که جوانهای ماه بدون درک مسئله ودر نهایت بی شعور از آنها طبعیت میکنند درست نگاه کنید به بعض از جوانه های پسر آنقدر آرایش میکنند که آدم آنهارا بادخترا اشتباه میکند وجالب اینجاست که اگر آنهارا خانم صدابزنی بایشان برمیخورد وفورا" شروع به اعتراض میکنند ونمدانند من از کجا بفهمم که ایشان دختر هستند یاپسر ومن از پروما در بی تعصب آنها تعجب میکنم که اجازه چنین کاری را بفرزندان خود میدهند واگر این بچه ها گیر آدمهای لات واوباش بیفتند آنوقت این پدرومادر چه خاکی بسرخوخواهند ریخت .

چند روز پیش در خیابان شریعتی قدم میزدم ودرحال دیدن خطاها وخلافهای رانندگان دقت میکردم ناگاه پسری رادیدم باموهای مش کرده وهای لایت شده قسمت جلو چتری واز وسط سر موها بعقب شانه وباموادی چون تافت وچیزهائی که جدیدن ببازار آمده ونوع ایرانی آنهم فراوان ساخته اندثابت شده وپشت گردن بلند درست مثل دختر خانمهائیکه که مدیت هستند وزیر ابروها برداشته وسایه چشم ورنگآمیزی لپها ولبها وریش وسبیل دوتیغه تراشیده ونوعا"خودشهم زیباروبود ودرست مثل یک دختر زیبا بادوستش که اوهم مثل خودش بود راه میرفتحقیقت شوخیم گل کرد جلو رفتم گفتم ببخشی دختر خانم ساعت چند است البه بگویم که من شصت شش سال دارم فکر کرد که من بخاط بالابودن سن دختر پسری ایشان راتشخیص ندادم آمدجلو با ناراحتی گفت اولا" من دختر نیستم  پسرم دوما" ساعت شش است گفتم ببخشید عذر میخواه میشود بمن بفرمائید که من چطور باید بفهمم که شما دختر نیستید وآقائید با چه علامت ومشخصه ای درجواب دید که درست میگویم فورا"با لهجه دخترانه وبا عشوه دخترانه  گفت یک جو عقل میخواهد تابفهمید وتند به راه خودشان ادامه .

یاد سالها ی پیش در زمانهای محمد رضاشاه افتادم که راننده تاکسی بمن میگفت بعضی از این پسر هامثل دخترها میمانند ومن فقط از کشابهای آنها میفهمم که این دختر ه یاپسر (کشاب بزبان کرمانی یعنی .زیپ )خلاصه میراث باید این فرهنگ را که باعث شده حتی بعضیها ماهیت وجنس خودشان رافراموش کنند کم کم ازمیان بردارد ومردان را به شخصیت ومردانگی خودشان آشنا کند وهمین طور دخترخانم ها که یک شلوار جین زمخت میپوشند ویک مانتوی تنگ وکوتاه ویک جفت کفش آ دی داس مردانه بپامیکنند ویا یک چادر مشکی که تازگیها چادر ملی هم ببازار آمده میپوشند وآن مانتو شلواریها آدم فکر میکند پسرند ومن نمی دانم پسری که بااو ازدواج کرده از این حالت وقیافه مردانه این دختر حالت انزجار پیدانمیکند ویا آن که همیشه چادر مشکی میپوشد وآدم که توی خیابان راه میرو فکر میکند که همه عزادارهستند ودلش میگیرد دلش میخواهد زارزار گریه کندوبکلی خشونت مردانگی به دخترها وزرافت دخترانه بمردها منتقل شده شاید دوره آخر الزمان فرارسیده .

یاد قدیم ها بخیر آدم به دختر خانمی که میرسید تمام خصوصیات یک دخترخانم دروجود اوهویدابود وبه آقاپسری هم میرسید آن شخصیت مردانه ومردانگی را مشاهده میکرد .

میراث فرهنگی

ویا ساعت مسجد جامع که مدتی است صدای دینگ دانگ آن بلند نمیشود واقعا"مگر اینها چقدر هزینه دارند میراث بجای اینکه صاحب ومالک ملک مردم بشود فعلا" همینهاراتعمیر وراه انداز ی بکند بعد اگر درآمدی داشت دنبال اثار تاریخی بگردد .

دوچیز مرا یاد کارهای میراث میاندازد یکی چندروز پیش تلویزیون بایکی از اهالی یک دهستان مصاحبه میکر د مصاحبه گر از آن شخص پرسید کهدر این روستای شما چه چیز کمبود دارین .گفت بسم الله الرحمان الرحیم این روستا ما یک امامزاده کم دارد اگر دولت کمک کند که مایک امام زاده بسازیم دیگر کمبودی نداریم که این مطلب باز مرا بیاد یک فرماندار شهری انداخت که استاندار وقت برای افتتاح ساختمانی بآجارفته بود استاندار از فرماندار پرسید که شما اثار تاریخی هم دارید یانه 

فرماندار بایک ژست فرماندارانه گفت اگر جناب استاندار از محل اعتبارات عمرانی سهمیه ای بمامرحت کنند قصد داریم یک بنای تاریخی بسیار زیبا بسازیم .

حالا میراث هم همین قصد رادارد باجلو گرفتن ساختمانهای حئاکثر پنجاه ساله سن میخواهد اثار باستانی درست بکند .

 اگر راست میگویند ارگ بم را باز سازی کنند .

من پیشنهاد میکنم که در امور شهری شهرداری ومیراث فرهنگی والبته باکمکهای استانداری از محل اعتبارات عمرانی به نوبت این ساختمان های بافت قدیم را خریداری نموده وآن تعداد از ساختمانها که واقعا"باستانی وسابقه تاریخی دارند آنهارا تعمیر و اطراف آنهارا با گل کاریهای زیبا 

وتعمیرات کافی براباز دید توریست ها وگردش گران آماده سازد وشهرداری هم باساختن پارکهاو پارکینگها وفروشگاهای زیبا وشهر بازیهای جالب وسینما وتآتر برای خو کسب درآمدی بکند .

که همه مردم از این تاسیسات استفاده خوبی ببرند .

یااینکه میراث اطراف گنبد جبلیه . تخت دریاقلی بیگ وبقیه اینچنین اثاری را زیبادرست میکرد مثلا"

بااستخرهای زیبا وفوارهاباچراغهای رنگین که باسنفونیهای زیبا میرقصندوحصاری برای آنها با میلهای آهنی در ست میکر ونگهبانانی برای ان استخدام میکرد که مردم شبها با خاطر جمع از دست اراذل واوباشها  درآجا به تفریح بگذرانند ورستورانی زیبا برای صرف شام ناهار وعصرانه وآب میوه وچای قهوه در آنجا احداث شود که هم محل در آمدی برای میراث میشود وهم برای تعمیرات جزئی ذخیره ای حاصل میشود